چرا کارآفرینی مهم است؟

کارآفرینان اغلب به عنوان دارایی ملی در نظر گرفته می شوند که تا حد ممکن دارای انگیزه بالا، رفع کننده مشکلات جامعه و رونق اقتصادی، اعتماد به نفس بالا و بسیاری ویژگی های خاص دیگر می باشند.
کارآفرینان می توانند روش زندگی و کار ما را تغییر دهند. در صورت موفقیت، انقلاب های آن ها ممکن است استاندارد زندگی ما را بهبود بخشد. به طور خلاصه، علاوه بر ایجاد ثروت از سرمایه گذاری های کارآفرینی، آنها همچنین قادر به ایجاد شغل و شرایط برای یک جامعه را شکوفا می کنند.
دلایلی که میگوید کارآفرینی مهم است
سرمایه کارآفرینی به عنوان “سرمایه گذاری منطقه با عوامل ایجاد کننده کسب و کارهای جدید” تعریف می شود و تاثیر مثبتی بر خروجی اقتصادی منطقه می گذارد.
مناطقی با سطح بالاتر از سرمایه کارآفرینی سطوح بالاتری از بازده و بهره وری را نشان می دهند، در حالی که مناطق فاقد سرمایه کارآفرینی تمایل به تولید سطوح پایین تر بازده و بهره وری دارند. تاثیر سرمایه کارآفرینی از سرمایه دانش قوی تر است. شواهد نشان می دهند که سرمایه کارآفرینی نقش بسیار مهمی در مدل تابع تولید ارایه می کند.

شش دلیل که چرا سرمایه کارآفرینی برای اقتصاد مهم است، توسط کاریزما در زیر آماده شده است:
۱٫ کارآفرینان کسب و کار جدید را ایجاد می کنند.
پیشنهاد های مسیریابی توسط کارآفرینان، به شکل کالاها و خدمات جدید، باعث اشتغال جدیدی می شود که می تواند یک اثر خوب بر رونق اقتصاد ایجاد کند. تحریک مشاغل وابسته یا بخش هایی که از سرمایه گذاری جدید حمایت می کنند به پیشرفت اقتصادی بیشتر کمک می کند.
به عنوان مثال، چند شرکت فناوری اطلاعات، صنعت آی تی هند را در دهه ۱۹۹۰ به عنوان یک مرکز محرک برنامه نویسان پایه گذاری کردند. به زودی صنعت در دامنه برنامه نویسان خود به سرعت پیشرفت و گام برداشت. اما مهمتر از همه، میلیون ها نفر از بخش های دیگر از آن بهره مند شدند.
کسب و کارها در صنایع وابسته، مانند عملیات مرکز تماس، شرکت های نگهداری و تامین کنندگان سخت افزار، شکوفا شدند. موسسات آموزش و پرورش یک طبقه جدید از کارگران فن آوری اطلاعات را پرورش دادند که شغل های بهتری را ارائه می دادند. و سازمان های توسعه زیرساخت ها و حتی شرکت های املاک و مستغلات، بر این رشد سرمایه گذاشتند.
۲٫ کارآفرینان به درآمد ملی اضافه می کنند.
فعالیت های کارآفرینی، به معنای واقعی تولید ثروت جدید است. کسب و کارهای موجود ممکن است به دامنه بازارهای موجود محدود شده و یا ممکن است برحسب درآمد به خط قرمز برسند. ارائه محصولات یا فن آوری جدید و بهبود یافته از کارآفرینان، باعث ایجاد بازارهای جدید و ایجاد ثروت جدید می شود.
علاوه بر این، اشتغال افزایش یافته و درآمد های بالاتر منجر به بالا بردن درآمد ملی به شکل درآمدهای مالیاتی بیشتر و هزینه های بالاتر دولت می شود. این درآمد می تواند توسط دولت برای سرمایه گذاری در بخش های دیگر، چون سرمایه انسانی مورد استفاده قرار گیرد.
اگرچه ممکن است تعدادی از کارهای موجود را از درآمد بیاندازد، اما دولت می تواند این ضربه را با هدایت ثروت مازاد برای آموزش مجدد خنثی کند.

۳٫ کارآفرینان تغییر اجتماعی ایجاد می کنند.
کارآفرینان از طریق عرضه محصولات و خدمات جدید خود، از عادت و سنت جدا می شوند و به طور غیر مستقیم از طریق کاهش وابستگی به سیستم های منسوخ و فن آوری ها، از آزادی حمایت می کنند. به طور کلی، این منجر به بهبود کیفیت زندگی، روحیه بیشتر و آزادی اقتصادی می شود.
به عنوان مثال، تامین آب در ناحیه کم آب، در برخی مواقع، مردم را مجبور به توقف کار برای جمع آوری آب می کند. این کار بر کسب و کار، بهره وری و درآمد آن ها تاثیر می گذارد. یک پمپ نوآورانه، اتوماتیک، کم هزینه، مبتنی بر جریان را تصور کنید که می تواند به طور خودکار ظروف آب خانگی را پر کند.
چنین تاسیساتی تضمین می کند که مردم قادر به تمرکز بر مشاغل اصلی خود هستند بدون این که نگران یک ضرورت اساسی مانند انتقال آب باشند. و زمان بیشتری برای اختصاص به کار به معنی رشد اقتصادی خواهند داشت.
۴٫ توسعه اجتماعی
کارآفرینان به طور منظم سرمایه گذاری کارآفرینی را توسط افراد دارای ذهنیت متفاوت پرورش می دهند. آن ها همچنین در پروژه های اجتماعی سرمایه گذاری می کنند و از موسسات خیریه حمایت مالی می کنند. این باعث پیشرفت بیشتر فراتر از سرمایه گذاری های خود می شود.
بعضی از کارآفرینان معروف مانند بیل گیتس از پول خود جهت تامین هزینه های ملی برای آموزش و پرورش و بهداشت عمومی استفاده می کنند. ویژگی هایی که یک کارآفرین را می سازد، همان ویژگی هایی هستند که انگیزه کارآفرینان را برای به جلو حرکت دادن می دهد.
۵٫ دیگر جنبه های کار آفرینان.
آیا مانعی برای ایجاد کارآفرین و کارآفرینی وجود دارد؟ آیا یک “حد محدود” برای تعداد کارآفرینان وجود دارد که یک جامعه می تواند آن را حفظ کند؟
بگذارید با یک مثال بهتر توضیح دهیم; در کشور ما یعنی ایران بدلیل کمبود شغل و وضعیت اقتصادی نسبتا خراب کارآفرینی میتواند برای جامعه و افراد و حتی خود کارآفرین بسیار عالی باشد و این حد میتواند اگر به خوبی پیش برود جامعه را بهبود بخشد.
اما در دیگر مکان ها چون ایتالیا ممکن است برعکس شود؟! بر اساس تحقیقات ایتالیا نتوانسته سطح بالایی از اشتغال را برای توسعه اقتصادی ثابت کند. زیرا در گذشته به علت اشتغال های کارآفرینی، تاثیرات منفی زیادی بر رشد اقتصاد کشور گذاشته است. شاید این رو باید از ظرب المثل “آشپز که دو تا شد ، غذا یا شور میشه یا بی نمک” بهتر فهمید.

۶٫ نقش دولت در کارآفرینی.
مقررات نقش مهمی در پرورش کارآفرینی ایفا می کند، اما مقررات مستلزم یک عمل متوازن تعادلی در بخشی از قدرت تنظیم است. کارآفرین غیر کنترل ممکن است منجر به نتایج ناخواسته اجتماعی از جمله اقدامات ناعادلانه بازار، فساد ، بحران مالی و حتی فعالیت های مجرمانه شود.
به طور متناقض، تعداد قابل توجهی از کارآفرینان ممکن است منجر به رقابت شدید و از دست دادن گزینه های شغلی برای افراد شوند. با توجه به تنوع موفقیت در سرمایه گذاری کارآفرینی، سناریو داشتن بسیاری از کارآفرینان ممکن است منجر به نابرابری های درآمد شوند، که شهروندان را بیش از پیش ناراحت می کند.
تعامل جالب کارآفرینی و توسعه اقتصادی، ورودی های حیاتی و استنباط های مربوط به سیاست گذاران، موسسات توسعه، صاحبان کسب و کار، عوامل تغییر دهنده و اهدا کنندگان خیریه است. اگر ما مزایا و معایب را درک کنیم، یک روش متعادل برای پرورش کارآفرینی، قطعا تاثیر مثبتی بر اقتصاد و جامعه خواهد گذاشت.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.