چرا داشتن زبان بدن صحیح در مدیر بودن مهم است؟

برای رسیدن به مدیریت و رهبری باید توانایی الهام بخشیدن و تاثیر قرار دادن افراد را داشته باشید. البته هر کاری برای مدیریت تجربهها و دانش مختص به خودش را لازم دارد و فرد باید اطلاعات مربوط به حوزه کاری را در ذهن خود داشته باشد. با استفاده از این اطلاعات است که باید تصمیم درست را گرفت. در این میان مورد مهمی که هر مدیری برای هر صنعتی لازم دارد داشتن مهارت ارتباطی است. این مهارت از گفتار و فن بیان و همچنین زبان بدن تشکیل شده است. هر دو این موارد با استفاده از تمرین کردن قابل یادگیری است و هیچ کسی به صورت طبیعی و ذاتی آن را در خود ندارد. هر چه مدیر این موارد را به خوبی داشته باشد به همان اندازه معتبر و قانع کننده خواهد بود.
رابطه زبان بدن و مدیریت
برای تبدیل شدن به مدیری خوب و البته موفقیت در کارها باید بیش از گفتاری، زبان بدن را داشته باشید. زبان بدن تشکیل شده از طرز ایستادن، حرکات بدن، حرکات دست و پا، حرکات صورت و تماس چشمی است. با استفاده از این موارد است که افراد میدانند باید به شما اطمینان داشته باشند یا نه. بنابراین برای اینکه بدانید چرا داشتن زبان بدن صحیح در مدیر مهم است؟ میتوانید در ادامه این مطلب از آکادمی کاریزما همراه ما باشید.
چندی قبل مراسمی برپا شد که در آن مدیران حدود ۵۰۰ شرکت پردرآمد دعوت بودند. معاون یکی از رئیسها شروع به سخنرانی در مورد مهارت رهبری کرد که مثلا صفات یک رهبری ماهر در چیست و از این گونه موارد. این فرد واقعا مهارت خاصی در رهبری و سخنرانی کردن داشت و به قول معروف همه را همانند موم در دست خود داشت و با استفاده از طنز جذاب و دلپذیر همه را به خود مجذوب کرده بود. واقعا مخاطبین از او خوششان آمده بود.
بعد از بیان کلمت شیرین، سخنرانی دلپذیر سرانجام به پایان رسید و زمانی روی صحنه حضور داشت دستان خود را در هم فرو برده و جلوی سینه خود قرار داد و گفت: “من آمادهام تا سوالات شما را بشنوم، لطفا هر کسی سوالی در ذهن دارد بپرسد؟”مخاطبانی که فقط چند لحظه قبل بسیار مورد توجه واقع شده بودند و خیره به این فرد شده بودند، اکنون به نوعی از هم جدا شده و قادر نبودند به فکر چیزی برای پرسیدن باشند. سکوت همه جا را فرا گرفته بود و گویی این افراد نبودند که به سخنرانی گوش میدادند. اصلا معلوم نبود چه اتفاقی افتاده است.
من در این سالن به عنوان یکی از مجریان که قرار بود از مقام اجرایی پیروی کند حضور داشتم. روی میزی که در صحنه قرار داد نشسته بودم و در حالی که تمام سالن زیر نظر داشتم، کل جمعیت را مشاهده میکردم. دقایقی که آن ژست مجرد را دیدم، دقیقا میدانستم مخاطبین چگونه واکنش نشان خواهند داد. بعد با خود این فرد صحبت کردم(کسی که اصل متوجه فرو بردن دستانش نبود) با شنونده و حضار هم صحبت کردم (هیچکدام از این ژستها را به یاد نداشتند، اما همه آنها به یاد داشتند که برای پرسیدن یک سوال تلاش میکردند).

چگونه زبان بدن بر مدیران تاثیر می گذارد؟
واقعا چه اتفاقی افتاد؟ چگونه یک حرکت ساده بازو که هیچکدام از شرکت کنندگان حتی از آن آگاه نبودند، چنین تاثیر قدرتمندی داشته است؟ و این برای شما به عنوان یک مدیر چه معنایی دارد؟ چگونه این حرکت به عنوان مکمل توانست برای بدست گرفتن عرصه سخنرانی تاثیرگذار باشد؟
روابط کاری به صورت کلی همه جزئییاتش به چگونگی برقراری ارتباط بستگی دارد. خب این را که همه میدانند تا برای آماده شدن در یک جلسه مهم چون جلسه کارمندان، رئیس یا مشتریان باید تمرکز را روی این داشت که چه بگویید و به نوعی نکات مهم را شناسایی کنید. باید با تمرین و تلاش بتوانید هر طوری شده است خود را در دل مخاطب جا کرده و روی او تاثیر بگذارید تا فردی معتبر و قانعکننده دیده شوید.
اما آیا شما میدانستید افرادی که با آنها صحبت میکنید، به صورت نیمه خودآگاه، میتوانند اعتبار، اعتماد به نفس، دوست داشتنی بودن و اطمینان شما را ارزیابی کنند؟ فراموش نکنید هر چیزی را که بگویید، فقط بخشی ار ارزیابی را پر میکند؟
هیچ میدانستید که هر چه را در سخنرانی داشته باشید چون استفاده از فضا، حرکات دست و پا، تماس چشمی و حرکات صورت بر روی پیام گفته شده تاثیر میگذارد؟ این موارد خواهند توانست پیام شما را تقویت ، ضعیف و یا انحرافش کنند.
مجری که در کنفرانس نیویورک سخنرانی میکرد حواسش نبود که حرفهایش یک چیز و زبان بدنش چیزی دیگر میگوید. این دو سیگنال متفاوت و غیر همسان هستند که مدیران بسیاری در جلسه با اعضای تیم استفاده میکنند و باعث رخ داد اشتباه میشود.
زمانی دارای تضاد در فرستادن سیگنالهای کلامی و غیر کلامی باشید پیامهایتان به صورت مختلط به طرف خواهد رسید. (به عنوان مثال؛ شما به اعلام داوطلب بودن خود میپردازید و به جای تماس چشمی با مخاطب به در و دیوار نگاه میکنید، همچنین ممکن است درباره پروژه آینده تضمینی صحبت کنید، ولی در حالی وزنتان روی پاشنه است خود را به عقب کشیده و به نوعی بد راه بروید.) این موارد باعث میشوند فرصت سخنرانی شگفت انگیز از شما گرفته شوند.
اگر افراد مجبور شوند از بین کلام گفتاری شما و زبان بدنتان یکی انتخاب کنند، مطمئن باشید از کلام گفتاریتان خواهند گذشت و هر چه را که میبینند باور میکنند. اما چرا مجری آن ژست را گرفت؟ آیا او نمیخواست افراد سوال بپرسند؟ اینگونه ایستادن راحتتر بود؟ سردش بود؟
از او نپرسیدم دلیلش چه بود؟ زیرا، اصلا مهم نبود، ولی ارتباط غیر کلامی حرفهای زیادی دارد.
قدرت در ارتباطات غیر کلامی
در برقراری ارتباط با زبان بدن دلیل این نیست که سخنران چطور احساس میکند چه چیزی مهم است. بلکه مهم این است که بیننده چطور میفهمد سخنران چه احساسی دارد.
چنانچه در حین عبور از کنار همکارتان ارتباط چشمی برقرار نکنید، ممکن است او به این نتیجه برسد که شما از گزارشی که او تازه تحویل داده است ناراحت هستید.

آیا می خواهید یک رهبر بهتر باشید؟
شاید آنقدر خسته باشید که به زور بتوانید روی پای خود بایستید. ولی، اعضای تیم آن را به نشانه بی علاقگی شما مشاهده کنند. اگر در حین برگزاری جلسه قیافهای اخمو داشته باشید احتمالا افراد فکر میکنند که از دادن پیشنهاد و ایدهها خوشتان نیامده است. بنابراین، هر کسی هم که ایدهای تازه داشته باشد بیان نمیکند و در ذهن خود نگه میدارد.
در حقیقت، هنگامی شما هر گونه نمایشی غیر کلامی چون عصبانیت، نادیده گرفتن و ناراحتی داشته باشید. افراد عقاید و ایدههای خود را پنهان میکنند تا بدون بیان کردن فقط به دنبال راهی برای سریع مرخص شدن از حضور شما باشند.
بهتر است این را هم بدانید که مغز انسان بیشتر توجه خود را به پیامهای منفی میدهد تا پیامهای مثبت. یعنی اگر شما فردی اخمو باشید و مدام به دیگران گیر بدهید افراد کاملا ناخودآگاه به این رفتار توجه دارند و واکنش نشان میدهند تا اینکه رفتار خوبتان را ببینند.

تعریف زبان بدن
زبان بدن عبارت است از: مدیریت زمان، مکان، ظاهر، هیبت، ژست، لمس، حالت، تماس چشمی و لحن برای صدای عالی در سخنرانی.
به همین ترتیب، ارتباط غیر کلامی بخش مهمی از اثربخشی شما به عنوان مدیر است. از دیدگاه زبان بدن، مدیران موثر دو مجموعه سیگنال را ارسال میکنند که هر دو بسیار مهم هستند، اما هر یک تحت شرایط خاصی مهم هستند.
به عنوان مثال؛ افراد قدرتمند به گونهای مینشینند، میایستند، راه میروند و ژست میگیرند که به بیننده اعتماد به نفس، شایستگی و صلاحیت را نشان میدهند. یعنی همان رفتاری که بسیاری از مدیران در حین جلسه دارند. این مدیران با صاف ایستادن سیگنالهای قدرت و اقتدار را ارسال میکنند، در واقع در فضا گسترش مییابند.
به عنوان مثال، مدیران مرد بلند پایه برگههای خود را در روی میز کنفرانس پخش میکنند. این افراد شاید در حین جلسه وقتی نشستهاند دستان خود را در پشت صندلی سایر افراد بگذارند و یا در زمان نشستن پاهای خود را از هم باز کنند. در این میان مدیران با اثر بخشی بیشتر باید به سیگنالهای غیر کلامی گرم و صمیمانه نیز بپردازند. به خصوص در زمانی که محیطی کاری پر از انواع گروههای مختلف باشد که در کنار هم مشغول به کارند. مانند دفاتر کار جمعی.
اینکه شما به فرستادن سیگنالهای غیر کلامی مختلف چون تماس چشمی، باز بودن کف دست، تاکید افراد با تکان دادن سر در حین صحبت و …. بپردازید باعث میشود افراد ترغیب به حرف زدن در حین جلسه و همکاری در کار شوند.
از آنجا که بیشتر مراجعان من در سازمانهایی هستند که در تلاشند از یک ساختار کنترل سلسله مراتبی فرمان سنتی به یک محیط مسطح، هوشمندانهتر و مشترکتر حرکت کنند، بسیاری از مدیران ارشد را میبینم که با چالشهای زبان بدن تازه روبه رو شدند. بهتر است بدانید تاثیر زبان بدن در اعتماد به نفس بسیار زیاد است.
این افراد آنقدر از روشهای قدیمی برای به رخ کشیدن قدرت استفاده میکنند که سخت است برایشان تا نوع دیگر فرستادن سیگنال را از خود نشان دهند.
البته یادگیری همسانسازی زبان بدن با اهداف و پیامها تنها یک طرف سکه غیر کلامی است.
بیشتر مدیران تجاری نه تنها نحوه ارسال سیگنالهای مناسب، بلکه همچنین نحوه خواندن آنها را یاد میگیرند.
پیتر دراکر، نویسنده، استاد و مشاور مدیریت مشهور، به وضوح دست روی این نکته میگذارد: “مهمترین چیز در ارتباطات، شنیدن آن چیزی است که گفته نمیشود.”
مدیر خوب کسی است که در حین وارد شدن در جلسه اگر دید فلان مورد در اعضا به خوبی جانیافتاده است و به نوعی گیج میزنند، سریع این موضوع را از چشمانشان بخوانند.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.