چگونه بر خجالت مان غلبه کنیم؟
چگونه بر خجالت مان غلبه کنیم
برای خواندن این مقاله فقط ۶ دقیقه زمان نیاز دارید
چگونه بر خجالت غلبه کنیم. ما اغلب این عبارت را استفاده می کنیم ” مردم از خجالت ” . اینکه چرا ما از کلمه مرگ مترادف با خجالت کشیدن استفاده می کنیم امری طبیعی است و تقریبا در تمام دنیا این امر مشترک است. فرض کنید شما فروشنده یا بازاریاب هستید تا زمانی که آدم خجالتی و کم رویی باشید معمولا موفقیتی کسب نمی کنید.البته این امر در تمام امور زندگی صادق است.اگر شما کم رو و خجالتی باشید معمولا نمی توانید موفقیت های بزرگی در عرصه های متلف زندگی بدست بیاورید. زمانی را به یاد دارم که برای ثبت نام اول دبستان با پدر و مادرم به مرکز بهداشت رفته بودم تا آزمایش های مورد نیاز و معاینات لازم را به عمل آورند.خوب خاطرم هست در دوران کودکی به حدی خجالتی و کم رو بودم که در جمع دو نفر به بالا توانایی تکلم نداشتم . درآن روز یادم هست زمانی که پزشک کار معاینه را انجام می داد از من اسمم را پرسید اما من انگار زبانم بند آمده بود و توانایی حرف زدن نداشتم که پس از چند بار پرسش توسط پزشک و حرف نزدن من، مرحوم پدرم ناچار شد اسم مرا بگوی اما پزشک اصرار داشت که خودم نامم را بگویم. فکر می کنم بار هفتم بود که آن پزشک محترم گفت اگر اسمت را نگویی در پرونده ات می نویسم که لال است و در مدرسه پذیرفته نمی شود و اینجا بود که من با فشار زیادی که به خودم آوردم اسمم را گفتم. این امر تا سالها با من بود و من در طول دوران تحصیل علیرغم اینکه دانش آموزی خوبی بودم و نمراتم از حد متوسط بالاتر بود اما معمولا در دروس شفاهی یا ارایه های کلاسی ضعف داشتم تا اینکه پس از سالها با تلاش و تمرین فراوان توانستم این مشک را حل کنم. اکنون در کلاس ها و کارگاه هایی برگزار می کنم از افرادی که بازاریاب یا فروشنده هستند و یا حتی تعدادی از مدیران که از من می پرسند چگونه بر خجالتشان غلبه کنند و حرفهایشان را در مواقعی که نیاز است به راحتی بر زبان بیاورند. در این مقاله تلاش کرده ام تا ۱۰ روش برای غلبه بر خجالت را برایتان بازگو کنم و در مقاله های بعدی بیشتر در مورد رفع خجالت و عزت و اعتماد به نفس برایتان خواهم نوشت و برایتان داستان خودم را بازگو می کنم که چطور آن فردی که جرئت گفتن اسم خودش را در مقابل دو نفر نداشت به جایگاهی دست یافت که به راحتی و با اعتماد به نفس کامل بارها و بارها در مقابل جمع های چند صد نفری سخنرانی های پرشور داشته باشد.
من با افراد زیادی در این خصوص صحبت کردم و خیلی تلاش کردم تا بتوانم احساس شرم و خجالت را در خودم از بین ببرم.من با موقعیت های بیشماری مواجه شدم و سالها طول کشید تا بتوانم بر خجالتم غلبه کنم.امیدوارم نکاتی که در این مقاله می خوانید به شما کند تا کم کم بر خجالت خود غلبه کنید.
-
در زمان حال زندگی کنید
ریشه ی همه ی خجالت ها در گذشته است. از لحاظ تئوری،اگر شما بتوانید همیشه در زمان حال سیر کنید و در زمان حال زندگی کنید معمولا خجالت نخواهید کشید زیرا پیام هایی که در مغز ما منتشر می شود برای لحظات و زمان های مختلف است ولی اگر در این لحظه خاص شما همینجا باشید و تلاش کنید در زمان حال باشید، این امر به شما در کنترل خجالت کمک می کند. اما ما می دانیم که همیشه در زمان حال بودن سخت است و تقریبا غیر ممکن است مثلا فرض کنید شما دچار درد شدید در معده خود شده باشید و در فضایی باشید که شرم و خجالت بر شما مستولی شود مسلما در لحظه بودن سخت است زیرا در این حالت ذهن شما بر درد معده تان متمرکز شده و این امر بر توانایی شما در کنترل شرم و خجالت تاثیر می گذارد و ممکن است صدایی در ذهن شما به شما بگوید ” تو نمی تونی ، تو خجالتی هست ، تو نمیتونی حرفتو بزنی، و..” قطعا در این شرایط سخت است که شما بتوانید ذهنتان را به زمان حال متمرکز کنید.اما اگر بتوانید فقط برای چند لحظه توجه تان را به زمان حال و پیرامون خود متمرکز کنید دیگر علائم خجالت ( که شبیه علایم آنفلوآنزاست ) در شما نمایان نمی شود و یا کمتر خواهد بود.
-
عذرخواهی را متوقف کنید.
این امر شاید برای شما به گونه ای متناقض باشد و یا حتی با ارزش های شما متضاد و مغایر باشد.فرض کنید اتفاقی می افتد و به ناچار ما در موقعیت شرم آور و خجالت زده ای قرار می گیریم، ناخودآگاه ما شروع می کنیم به معذرت خواهی و تصورمان این است که با این معذرت خواهی حالمان خوب می شود. در واقع فکر می کنیم با معذرت خواهی به ۵ دقیقه قبل از آن اتفاق و در واقع به شرای عادی بر می گردیم. اما اگر این چنین باشد من فکر می کنم ما به جای رفع خجولی و غلبه بر خجالت به معذرت خواهی اعتیاد پیدا می کنید. و این معذرت خواهی های پی در پی خود باعث می شود که احساس بدتری پیدا کنید.در واقع هر معذرت خواهی باعث می شود توجه شما به گذشته و اتفاقات بد گذشته که بابت آن عذرخواهی کرده اید جلب شود. این را بدانید نیازی نیست برای هر چیزی معذرت خواهی کنید و یا از هر کسی معذرت بخواهید.اگر این مورد را در خودتان سراغ دارید تلاش کنید که موارد غیر ضروری که نیازی به عذرخواهی ندارد را شناسایی کرده و حذف کنید.
-
خودتان باشید.
سنت فرانسیس جمله معروفی در مورد تعالی معنوی و رشد شخصی دارد ، او می گوید: “به بهترین شیوه خودتان باشید ” حتی در عصبی شدن. همیشه سعی کنید خودتان باشید.این را بدانید مردم در مورد شما آنگونه می اندیشند که خودتان در مورد خودتان فکر می کنید. هر تصویری که شما از خودتان دارید به دیگران منتقل می شود. پس باید تصویر درستی از خودتان بسازید. تلاش کنید همواره و در هر شرایطی خودتان باشید چه در شرایط خوب و خوشحالی و چه در شرایط بد سعی کنید قالب شما کپی اخلاق و رفتار دیگران نباشد و خودتان را گم نکنید. به معنای تمام کلمه خودتان باشید. اهمیتی ندارد دیگران چه فکری می کنند، افکار دیگران در مورد شما از ذهنیت خود شما شکل می گیرد. پس تصورتان را از خودتان درست کنید. خودتان را همانگونه که هستید بپذیرید و خودتان را دوست داشته باشید.
-
بازبینی موارد عمده ی خجالت زدگی در گذشته.
اکنون باید تلاش کنید و موارد و اتفاقاتی در گذشته را بخاطر بیاورید که در آن شرایط بسیار خجالت کشیده ای. این امر به شما کمک می کند تا چشم انداز درست و روشنی برای آینده تهیه کنید.می دانم این کار شاید بسیار سخت باشد و شاید به خودتان بگویید حاضرم بمیرم اما آن خاطرات و اتفاقات تلخ و ناخوشایند را بازبینی نکنم. اما دوستان خوبم این مثل یک ورزش و یک تمرین عملی است.مثل من که در اول مقاله داستان خودم را برایتان گفتم. شما هم پنج مورد از بدترین شرایطی که در آن خجالت کشیده اید را به یاد بیاورید و همین الان بنویسید.
-
به خودتان نگیرید.
این خیلی مهم است که حرف های دیگران را به خودتان نگیرید. اهمیتی ندهید دیگران چه می گویند شما تلاشتان این باشد که تصویری که از خودتان دارید را خودتان بسازید.و همیشه از خداوند شاکر باشید و همواره به توانایی هایتان تمرکز کنید و بابت توانایی هایی که دارید از خداوند ممنون و سپاسگزار باشید. این امر باعث می شود توجه شما به قدرتتان متمرکز شود. یک تمرین هم می توانید انجام دهید ، برای انکه کم کم بر حس خجالتتان غلبه کنید سوا بر ماشین تان ( اگر ماشین ندارید سوار تاکسی یا اتوبوس) شوید و در اطاف شهرتان بچرخید و اطرافتان را نگاه کنید و برای افرادی که چشمشان به شما می افتد لبخند زده و دست تکان دهید. شاید این کار به نظرتان مسخره بیاید یا فکر کنید بی تاثیر است اما این کار چند مزین دارد اول آنکه شما افراد دیگر را می بینید و با یک لبخند یا یک دست تکان دادن ارتباطی گذرا برقرار می کنید و از آنجایی که مشاین در حال حرکت است شما ترسی نخواهید داشت از اینکه شاید ان شخص ناراحت شود.چون در حال گذر هستید و اصلا به این نکته توجه نکنید که آن شخص ممکن است چه فکری در مورد شما بکند. بلکه شما تصور کنید رئیس آن شهر یا شاه یا ملکه ی آن شهر هستید و برای مردمتان دست تکان می دهید .این کار شاید در ابتدا برایتان سخت باشد اما چند بار این کار را تمرین کنید و نتایج شگفت آن را ببینید. البته به دلیل بعضی مسایل عرفی ، قدری محتاط باشید و برای هرکسی لبخند نزنید و دست تکان ندهید ( امیدوارم منظورم را گرفته باشید J ).
-
به کاری که از آن خجالت می کشید بخندید.
اگر در موقعیت هایی قرار گرفتید که ممکن است خجالت زده شوید یا اتفاقی روی داد که دچار شرمندگی شدید در مورد آن اتفاق سعی کنید بخندید و با خنده موضوع را رد کنید. این کار یکی از راحت ترین و بهترین راه ها برای رفع خجالت است. در این زمینه شاید داشتن دوستی مورد اعتماد بتواند به شما کمک زیادی بکند.دوستی که با شما راحت باشد و با هم دیگر بتوانید شوخی کنید. موقعیت های خجالت آور را طراحی کرده و با هم به آن بخندید. مثلا فرض کنید شما شخصی را سوار ماشینتان کرده اید و نزد او رودربایستی دارید، مثلا او رئیس تان است و شما دچار یک اشتباه در رانندگی می شوید و وسط جاده لاستیک اتومبیلتان پنچر می شود، در این موقعیت ممکن است نزد آن شخص دچار شرم و خجالت شوید.اگر چنین موقعیتی را با یک دوست تجربه کنید می توانید از دوستتان به شوخی بپرسید آیا رانندگی من افتضاح است؟ و او هم شاید تایید کند و این اتفاق را با خنده سپری کنید. همین کار را در موقعیت مشابه با افراد دیگر نیز می توانید تکرار کنید. در واقع مساله این است که در آن موقعیت خودتان را گرفتار نکنید و لبخندی زده و با جمله ای افراد حاضر را نیز به خنده وا دارید و از آن موقعیت با حالتی خوش بگذرید.
-
اجازه دهید گهگداری بلغزید و اشتباه کنید.
معمولا خجالت زمانی اتفاق می افتد که ما عملکردمان کمتر از توقعمان باشد. در این زمان ها ما فکر می کنیم از آن چیزی که باید باشیم خیلی کمتر ظاهر شده ایم و در واقع شکافی بین انتظارات ما و آنچه اتفاق افتاده صورت می گیرد و این امر ما را خجالت زده می کند.ممکن است این شکاف کوچک و یا بزرگ باشد.
این را بدانید که هرکسی مجاز است مقداری از استاندارها و انتظارات خودش فاصله بگیرید و به خاطر این امر هرگز خودتان را سرزنش نکنید. اما هنگامی که از الگوها و انتظاراتتان فاصله گرفتید اندکی بیشتر باید مراقب باشید تا خطای کوچک شما خیلی بزرگ نشود.
-
یاد بگیرید چگونه ترستان را مدیریت کنید.
خجالت است در اصل ترس است – ترس از اینکه ما آنگونه که باید خوب نیستیم.بنابر این اگر یاد بگیریم چگونه ترس را مدیریت کنیم می توانیم خجالت را هم رفع کنیم.و اگر بتوانیم ترسمان را کنترل کنیم به راحتی می توانیم خجالت را هم از نظر روحی و روانی و هم از نظر فیزیکی مهار کنیم.
تیلور کلارک، نویسنده کتاب “عصب ” می گوید: زمانی که ما در مورد چیزی دچار ترس می شویم و نمی توانیم سریعاً ترسمان را متوقف کنیم باید به قدرت احساساتمان متوسل شویم.باید در مورد ترس هایمان بیشتر یاد بگیریم و تلاش کنیم در این مواقع کم کم احساساتمان را کنترل کنیم. باید به استقبال ترس هایمان برویم. در واقع باید بترسیم و انجام بدهیم. یعنی اگر در مورد کاری که از آن ترس داریم می خواهیم ترسمان برطرف شود راهش این است که با آن ترس و احساسات آن روبرو شویم. این کار باعث می شود آمیگدال (مرکز کنترل ترس در مغز) تحت تاثیر قرار بگیرد. و با تمرین و تلاش زیاد ذهن خودآگاه ما به قدرتی دست پیدا می کند که با توان و قدرت زیاد به مغز و به آمیگدال دستور می دهد و می گوید، هی آمیگدال ، من این مورد ترس رو کامل در کنترل خودم دارم.
-
شما همانی هستید که فکر می کنید.پس درست فکر کنید.
ما ساخته ذهن و افکار خودمان هستیم نه آنچه دیگران در مورد ما فکر می کنند. اغلب اوقات که ما خجالت می کشیم بخاطر حدس و گمان های نادرستی است که در ذهنمان داریم. مثلا ناخودآگاه روی نوع و اندازه بینی خودمان متمرکز می شویم و در ذهن خودمان فکر می کنیم بینی ما فرم جالبی ندارد و دیگران آن را مسخره می کنند. این مساله را به این دلیل مثال زدم چون حتما شما هم در اطافتان اشخاصی را دیده اید که دماغ شنا را عمل کرده اند یا این فکر را در سر می پرورانند این کار در ۹۹ درصد اوقا ت به خاطر حدس و گمان های غلطی است که فرد دارد و فکر می کند دیگران به صورت او توجه دارند. در صورتی اکثر این افکار توهم بوده و معمولا مردم خیلی به آنچه که ما گمان می کنیم توجه نمی کنند مگر آنکه با رفتار های خودمان آنها نیز توجهشان جلب شود. فرض کنید دکمه ی پیراهن یا مانتوی شما افتاده باشد و پیراهن شما یا مانتوی شما یک دکمه نداشته باشد ، اگر شما خودتان با لمس آن نقطه با دست و یا به روش های دیگر کاری نکنید که دیگران توجهشان جلب شود معمولا افراد حتی اگر خودشان هم آن عیب کوچک را در شما ببینند ناخودآگاه آن را نادیده می انگارند. پس این ما هستیم که در واقع با کارهایمان باعث می شویم اگر حتی عیبی هم داشته باشیم دیگران به آن عیب توجه کنند. کما اینکه بیشتر افکاری که ما در ذهنمان داریم و بخاطر آن خجالت می کشیم ، در نظر مردم دیگر کاملا بی اهمیت است و این نکته را می توان با آزمایش آگاهانه اثبات کرد. مثلا در یک مهمانی شلوغ حاضر شوید یا در یک مرکز خرید حاضر شوید و لباسی عجیب و بپوشید یا کفشهایتان را لنگه به لنگه بپوشید معمولا کسی متوجه این امر نخواهد شد.
-
شنیدن داستان های دیگران.
هیچ شکی نیست که بهترین روش برای اینکه حال خوبی پیدا کنید این است که اتفاقاتی که برایتان می افتد را با دیگران مقایسه کنید. در مورد تجربیات دیگران در مورد خجالت و رفع خجالت سوال کنید. از تجربیات دوستان و اطرافیانتان بپرسید. معمولا چیزهایی می شنوید که از مواردی که سبب خجالت شما شده است بسیار وحشتناک تر و خنده دارتر بوده اند. مهم این است بدانید که این موارد برای همه وجود داشته است و شما هم می توانید با آگاهی از تجارب بد دیگران ، تجارب بد خودتان را کوچک بشمارید و به راحتی با آنها کنار بیایید.
با ترس هایتان روبرو شوید و اقدام کنید
مقالاتتان را در زمینه های آموزش بازاریابی ، مهارت های ارتباطی ، ارتباطات موثر ، بازاریابی هیپنوتیزمی ، بازاریابی شبکه ای و کسب و کار و… به ایمیل info@movafaghyat.com ارسال کنید
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.