هدف ها،سه دلیل متداول که مانع از رسیدن به هدف های مان می شوند
هدف های زندگی، از جمله انگیزه های ما برای خوب زیستن هستند، هر انسانی برای خود و آینده خود اهدافی دارد که در صورت دست یابی به آن ها موجب خوشحالی و پیشرفت در زندگی فردی و اجتماعی می گردد.
بحث شناسایی و برگزیدن هدف های خوب و برجسته خود به تنهایی کتابی قطور می شود و در این مقاله مورد بحث نیست. اما اینکه دلایلی در زندگی ممکن است مانع از رسیدن افراد به اهداف خود شوند شاید به تنهایی مبحث مهمی است.
شاید شما از از جمله آن افرادی هستید که با وجود توجه و ممارست فراوان برای تک تک اهداف می جنگید ولی در نهایت با موانع نا امید کننده ای رو به رو می شوید.
در این مقاله می خواهیم سه دلیل رایج و متداول که ممکن است گریبان گیر شما هم بشود را شرح می دهیم. با ما همراه باشید 🙂
هدف ها،سه دلیل متداول که مانع از رسیدن به هدف های مان می شوند
آیا می دانید چرا بیشتر افراد به اهداف بزرگ شان در زندگی نمی رسند؟
به نظر شما کدام دلیل می تواند مقصر اصلی باشد؟
- نداشتن هوش کافی
- نداشتن استعداد لازم
- نداشتن روابط عمومی مناسب
- خوش شانس نبودن
- هیچ کدام!
کدام گزینه را بر می گزینید؟!
دانش روان شناسی می گوید گزینه پنجم صحیح است. اکثر مردم به هدف های زندگی شان نمی رسند به سه دلیل!
دلیل ۱: مردم خیلی زود منصرف می شوند
میلیون ها نفر در سرتاسر کرده زمین به هدف شان نمیر سند تنها به دلیل اینکه خیلی زود تسلیم می شوند و پیش از آن که به خط پایان برسند از ادامه حرکت باز می مانند.
روان شناسان معتقدند استقامت و اشتیاق در اهداف بلند مدت است که می تواند منجر به رسیدن به هدف ها شود.
بدین معنی که در یک مسابقه دو میدانی، هیچ کسی نمی تواند بدون اینکه به خط پایان برسد خود را برنده بنامد. به علاوه تسلیم شدن به شرایط و در ماندگی در برابر مشکلات بسیار ساده تر از آن است که بخواهیم مشکلات را از سر راه برداریم. در نتیجه بسیاری از ادامه مسیر برای رسیدن به هدف شان باز می مانند.
اگر در زندگی برای هدف های مان استراتژی های درستی طرح ریزی نکنیم به سادگی در راه رسیدن به آن ها خسته می شویم و نمی دانیم که چگونه باید ادامه مسیر دهیم. این که مسیر چیست و چگونه باید مسیر را پیمود نیاز به درست اندیشیدن و تجربه دارد.
دلیل ۲: مردم پیشرفت مستمر نمی کنند
برای رسیدن به هدفی که بیشتر به رویا و خیال پردازی شباهت دارد، باید پیوسته و گام به گام خود را ارتقا دهیم تا به سطحی برسیم که رسیدن به چنین اهدافی رویا به نظر نرسد.
اگر شما برای رسیدن به هدف های تان جدی هستید، شما باید عادت کنید که زندگی تان رو به پیشرفت باشد.
شاید در ابتدا سر در گم شوید که منظور از پیشرفت کردن چیست. اجازه دهید با یک مثال بیشتر توضیح دهیم.
دانش آموز دبیرستانی را در نظر بگیرید که رویای استاد شدن در دانشگاهی معتبر را دارد. بهتر است به جای اینکه بگوییم رویا دارد بگوییم هدفی دارد. اول قرار بر این است که در رسیدن به هدف ها جدی باشیم.
پس می گوییم هدفی دارد که در حال حاضر رسیدن به آن همچون رویا و خیال پردازی می ماند. این دانش آموز دبیرستانی تلاش می کند وطبق قاعده ای که گفتیم سعی می کند در زندگی پیشرفت کند.
درس هایش را خوب می خواند نمره های خوبی می گیرد و به شخصی که اکنون دیپلم با معدل خوب دارد تبدیل می شود. یک گام از پیشرفت برداشته شد. گام بعدی تلاش برای پذیرفته شدن در آزمون ورودی دانشگاه است. چنین می شود و پس از گذشت سال مدرک لیسانس را میگیرد و پیشرفت دیگری در زندگی حاصل می کند.
و بدین ترتیب تا مقطع دکتری به پیش می رود و در نهایت کرسی هیئت علمی دانشگاه را بدست می آورد.
بله همان طور که دید جدیت و تلاس مستمر تبدیل شد به پیشرفت در زندگی و رویایی که یک جوان دبیرستانی داشت تحقق بخشیده شد.
دلیل ۳: مردم هرگز کاری را شروع نمی کنند چون می ترسند
وقتی که با عموم مردم صحبت می کنید و از آن ها می خواهید که در مورد چالش اصلی که در زندگی با آن رو به رو هستند به شما بگویند، اکثراً پاسخ می دهند که برای انجام کار ها بسیار به شک می افتند و این شک تا به آن جا ادامه می یابد که در نهایت کاری انجام نمی دهند!
شک و تردید در انجام کار های جدید و کار هایی که کمتر نسبت به آن ها شناخت دارید می تواند خلاقیت شما را از بین ببرد و شور و اشتیاق را از شما بگیرد.
شک و تردید مخصوصاً در همان ابتدای کار شروع می شود، به خصوص اگر قرار باشد این حاشیه امنی که برای خود درست کردید را ترک کنید و این فکر در ذهن تان به وجود می آید که نکند با شروع به انجام چنین کاری گرفتاری های زیادی ایجاد شود.
در اینجا است که ترس بر شما حاکم می شود و آن قدر در انجام کار ها مردد می شوید که دیگر توانی برای پیشبرد اهداف تان نمی ماند و این می شود که عملاً هیچ کاری را شروع نمی کنید.
عموم مردم خیلی وقت ها به هدف های زندگی خود نمی رسند زیرا ترسیده اند که دست به کار شوند.
اگر بتوانید با شک و تردید های خود مبارزه کنید و ترس های غیر منطقی را کنار بگذارید آن وقت است که شهامت انجام کار ها را می یابید و آن وقت است که توانایی پیدا می کنید ریسک های عاقلانه کنید.
منابع مورد استفاده:
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.