با ریسک کردن شانس بهتری داشته باشید

ممکن است این مورد را شنیده باشید که کارآفرینان زیادی برای به دست آوردن موفقیت در کسب و کار و زندگی خود ریسکهای زیادی را، البته به صورت محاسبه شده پذیرفتهاند. اما باز هم بسیاری از ما میترسیم شانس خود را امتحان و به نوعی ریسک کنیم. بهتر است بدانید در حقیقت بسیاری از میلیاردها چگونه ساختن برند شخصی خود را با استفاده از ریسک و با خطر پیدا کردهاند. به عنوان مثال ریچارد برانسون همیشه در مورد خطراتی که در جوانی پذیرفته است بسیار صحبت میکند. در واقع ریسک کردن میتوانید روشی مفید برای جدا کردن خود از بدبختی باشد. اگر ترس از شکست در مقابل رقیبان خود را کنار بگذارید ریسک کردن فرصتی عالی برای سبقت گرفتن شما خواهد بود. علاوه بر این جدا از موفقیت و عدم موفقیت درسهای ارزشمندی را به شما میدهد تا به عنوان تجربه بعدها نیز استفاده کنید.
با ریسک کردن درصد موفقیت را بالا ببریم
زمانی که به گذشته و زندگی خود نگاهی میاندازید احتمالا با خود میگویید که ای کاش کمی جسور و شجاعتر بودم، بیشتر به خود اعتماد داشتم و ای کاش شانس و فرصتهایی بیشتری را که داشتم استفاده میکردم. تنها شما نیستید که این گونه هستید. اگر الان زمان به عقب بر میگشت آیا چنین مواردی به ذهنتان خطور پیدا میکرد؟ افراد زیادی که بالای چهل سال سن دارند معمولا میگویند با برگشت زمان ریسکهای زیادی را برای امتحان کردن شانس خود میپذیرفتند. آنها میگویند که در ساکن بودن و هیچ کاری نکردن زیاده روی نمیکردند و دنبال رویا و عقاید خود میرفتند. به طور خلاصه، آرزو میکردند که در برابر خطرات احتمالی شجاعت بیشتری داشته باشند. شاید شما هم با این افراد راضی باشید و چنین طرز فکری دارید.
اغلب زمانی این احساس به ما دست میدهد که به نوعی فرصت و مهارت کاری را داریم و اگر انجامش دهیم بسیار عالی است، اما از انجام دادنش خودداری میکنیم. چرا؟ زیرا، همانطور که در آخرین کتاب خودم Brave نوشتم ما از ریسک پذیری و امتحان کردن شانس خود ترس داریم و نمیخواهیم وضعیتی را که داریم چه بد و چه خوب در خطر بیاندازیم. وضعیت حال ما با توجه به عیبهایی که دارد بی دردسر، ساده و کمتر ترسناکتر به نظر میآید. با توجه به پیشرفت علم و فناوری امروزه با عکسبرداری از مغز ثابت شده است که انسانها موجودی هستند که از ریسک کردن بسیار ترس دارند و فراری هستند. به عبارت دیگر، راحتتر میتوانیم وضعیت حالمان را با سکوت و تسلیم شدن بپذیریم، این آسانتر از تغییر کردن و استفاده از فرصتهای به نفع ما است.
هنگامی که میخواهیم اقدامی را انجام دهیم که میتواند به شهرت، پول، جایگاه اجتماعی، غرور و غیره آسیب برساند، کاملا غریزی در ارزیابی ریسک اشتباه خواهیم کرد. پس اگر میخواهید بدانید چرا افراد ظاهرا باهوش از کار خود راضی نیستند و شما هم میخواهید بدانید چگونه از متوسط بودن خارج شوید و به بهترینها دست پیدا کنید، در ادامه با ما باشید تا بتوانید به راحتی با با ریسک کردن شانس بهتری داشته باشید و زندگی خود را بهتر کنید.

۱٫ احتمال شکست خوردن را بیش از حد زیاد میکنیم
در کتاب تفکر سریع و کند توسط دانیال کانمان بیان شده است که; در زمانهایی که نمیخواهیم ریسک کنیم احتمال شکست خوردن بیش از موفق شدن است. یعنی ما دوست داریم بیش از آنچه که ممکن است به درستی پیش برود بر آنچه که ممکن است به اشتباه پیش رود و قربانی شود تمرکز کنیم. پس، با توجه به اینکه در تخیلات موضوعی که مغز روی آن تمرکز کرده است بزرگتر از چیزی است که میبینیم، باعث خواهد شد در تصمیمگیری خود اشتباه کنیم. این در حالی است که در زمانهای بسیار اگر هم اشتباه کنیم و ریسک غلطی بکنیم باز هم همانند تصوراتمان بزرگ نیست و احتمال آن که به خوبی کار کند، اغلب به مراتب بهتر است.
۲٫ در مورد عواقب احتمالی شکست زیادهروی میکنیم
این مورد همان چیزی است که ما در خیال خود از آن به عنوان فاجعه بار آور یاد میکنیم. در تصوراتی که داریم به سناریوهای بد و ترسناک فکر میکنیم. به جای اینکه خود را برای پیدا کردن راه حل و عوض کردن مسیر در حین پیش آمدن مشکل آماده کنیم تا به هدف برسیم، بر این باور هستیم که وقایع به طرز تکاندهندهای از کنترل ما خارج میشوند و به طور منفعلانه در گوشهای ایستاده و آن را تماشا میکنیم. پس با این حال خانواده ترکمان کرده و با خاموش شدن، همیشه علامت شکست خورده روی ما خواهد بود. درست است! شاید بیش از حد پیش رفتم و شما عواقب ریسکپذیری را تا این حد تیره نبینید.
اما نکته اینجاست که، ما کاملا غریزی و از نظر روانی بیشتر تمایل داریم در مورد تصمیمات و بدیها زیادهروی کنیم. همین باعث میشود تا تواناییهای خودمان را برای مداخله جهت جلوگیری از افکار بازدارنده کم و بی قدرت ببینیم. اگر هم اشتباه کردید مهم نیست و بدانید به دست آوردن موفقیت بعد از شکست حتمی خواهد بود.
۳٫ تواناییهای خود را برای مقابله با خطرات ریسک کوچک میبینیم
این مورد با گزینه بالایی بر یکدیگر تاثیر گذار هستند. در بین افراد زنان بیشتر از مردان تواناییهای خود کوچک میبینند. کسی به غیر از ما اجازه کنترل تصمیمات را به ترس و تردیدهایمان نمیدهد. همین ترس است که زمانهای بسیار باعث میشود ما از فرصتهای عالی و جدید با ریسک و شانس روی برگردانیم. چرا که به تواناییهای خود در مقابل با چالشهای پنهان در ریسک اعتماد نداریم.
لین کراوس از تجربه دوست خود که بارها به او مدیرت ارشد پیشنهاد شده بود میگوید. او میگوید دوستم بارها شانس در خانهاش را زد و به او سمت مدیریت را پیشنهاد داده و او قبول نکرد، تا اینکه بالاخره بر ترس خود غلبه کرد و پذیرفت. دلیل نپذیرفتن او این بود که فکر میکرد از عهده این مقام و مسئولیتهایش بر نمیآید. اما حالا که سالهاست به عنوان مدیر ارشد پذیرفته شده است میگوید که آن روزها به شدت تواناییهای خود را دست کم میگرفت. او بسیار خوش شانس بود که دیگران به تواناییهایش ایمان داشتند و بارها به او مقام مدیریت را پیشنهاد دادند. حالا دوست لین کراوس به کنار. شما چقدر به تواناییهای خود ایمان دارید؟ آیا اصلا به رتبه و نقشهای بالا و بهتر فکر میکنید؟ من که میگویم بارها به تواناییهای خود شک کردیم و فرصتهای خوبی را از دست دادیم.

۴٫ هزینه رکورد در زندگی را رد کرده و به وضع موجود میچسپیم
اغلب به خود این جمله را میگوییم که; وضعیت حالمان خیلی هم بد نیست! یا نه میتوانست بدتر از این هم باشد. همه این جملات و امیدها الکی است که باعث گول زدن و از بین رفتن تفکرات موفقیتآمیزمان میشود. ما بر این باور هستیم که با گذشت زمان اوضاع بهتر خواهد شد. در واقع بهانه میآوریم تا بگویم روشهای تصمیمگیری ما عاقلانه است و خود را از شکستهای احتمالی و عدم ریسک پذیری مصون کنیم. بهتر است بدانید که اگر چیزی خوب نیست و بر این امید هستیم تا با گذشت زمان بهتر شود نه تنها خوب نشده، بلکه بدتر هم میشود. هر چه آنها را پشت گوش بیاندازید به مرور زمان بزرگ و سختتر حل خواهند شد.
بنابراین چگونه میتوانیم تمایل خود را برای ریسکپذیری قویتر کنیم و تشخیص دهیم کدام خطرات ارزش ریسک را دارند؟ با پرسیدن این سه سوال از خودتان شروع کنید:
- اگر دلیر و شجاعتر میشدم چه میکردم؟
- اگر کاری نکنم، عدم فعالیت و دست روی دست گذاشتن من تا یک سال برای من چطور خواهد بود؟
- از چه زمانی ترس من بر موفقیت باعث شده بیش از اندازه ریسک را ترسناک کنم، خود و تواناییهایم را دست کم بگیرم و باعث عقب نگه داشتن من از گرفتن ریسکهای شود که به کسب و کار و زندگیم کمک میکند؟
به پاسخهایی که میدهید توجه و فکر کنید. همین پاسخها است که باعث پیدا کردن آیندهای بهتر خواهد شد. شما زمانی میتوانید به آن برسید که با شجاعت و اعتماد به نفس قدم بردارید. پس در صورت جواب دادن آیا رسیدن به این آینده نیاز به ریسک دارد؟ بدون شک بله دارد. ولی فراموش نکنید که چه چیزهایی شما را باز میدارد. زیرا، دست کم گرفتن تواناییهای خود و بزرگ کردن شکست و ریسک شما را عقب نگه میدارد.
همانطور که فیلسوف چینی لائوتسه میگوید: “توانایی شما بیشتر از چیزی است که فکر میکنید”
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.